بیا کمی بد باش
چرا تو این همه خوبی؟بیا کمی بد باش
نمی توانی ؛ می دانم ؛ نمی توانی ؛ اما
بیا کمی بد باش
تویی که سبزه و گل را به آب عادت دادی
تویی که با لب خود این غمین تنها را
به می بشارت دادی
تو را که می بینم
خیال می کنم انسان ؛ همیشه این سان است
چرا همیشه بهاری؟ کمی زمستان باش
مرا به سردی این روزگار عادت ده
چرا تو این همه خوبی؟ بیا کمی بد باش
داشتم سایت گردی می کردم که به اشعار عمران صلاحی رسیدم
از این شعرش خیلی خوشم اومد
تصمیم گرفتم اینجا بنویسمش وعنوان یک هدیه بدمش به خودم
چون خوشگله
پی نگار :